در مراسم اهدای نخل طلا به این فیلم، از بازی ادل اگزارکوپولوس، ایفاگر نقش «ادل» نیز ستایش شد. اول از همه خیلی زیبا بود و زیبای کلاسیک خاصی داشت. فیلم داستان سفری جادویی با دختری خجالتی از طبقه نسبتا پایین دست جامعه به نام اَدل اِکسارشاپِلِس است که در ابتدای بلوغ جنسی خود قرار دارد و در این سفر در کنار او اولین رابطه عاشقانه اش را تجربه می کنیم. این دختر هم چون کِرمی به ضمیر ناخودآگاه اَدل نفوذ می کند و آن شب اَدل هنگام خود ارضایی به اِما فکر می کند. . با عنایت به اینکه سایت «مجله فارسی» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است. فیلم به شدت عاطفی و پر از سکس است و با دیدنش پی می برید که بیش تر فیلم ها چقدر محجوبانه و غیر جنسی هستند.
یکی دیگر از نقش مایه های به کار رفته در فیلم غذا است. داستان فیلم تصنعی نیست،دنبال راه حل های آسان نمی گردد و برای جلو رفتن،خود را به یک پایان خوش متکی نکرده است. فیلم که عمدتا از نماهای بسته تشکیل شده و بر بازی زیبای بازیگران جوانش تکیه دارد،تجربه ای قوی و غیر قابل پیش بینی را رقم می زند که بسیار فراتر از اکتشافات جنسی و سیاست های جنسی می رود. و باز اینم به طور عجیبی بسیاری عالی و طبیعی و دلنشین بازی کرد. متأسفانه، وقتی او معاون رئیس جمهور می شود، این مردم که او از آن یاد میکرد، آنطور که فکرش را می کرد، نبود.
می شود این بحث را هم مطرح کرد که ساخت فیلمی پر از نماهای جنسی حاوی رابطه دو همجنس گرا،از یک کارگردان مذکر عرب،خود یک بیانیه سیاسی است. و صحنه هایی هم که گریه می کرد و اشک می ریخت واقعا طبیعی و تاثیرگذار در اومده بودند. اما هم زمان با پیشرفت رابطه آن ها و دور شدن تدریجی آن ها از هم،اِما رنگ کردن موهایش را متوقف می کند و کم کم موهای بلوند طبیعی او جای موهای آبی را می گیرد. این کار ممکن است در ابتدای فیلم آزار دهنده به نظر برسد اما قدرت نهفته در آن خیلی زود خود را نشان می دهد؛کِشیش آن چنان ارتباطی بین بیننده و شخصیت ایجاد می کند که هیچ چیز تا انتهای فیلم آن را نمی شکند. قضاوت این که آیا هدف وسیله را توجیه می کند و این که در این درگیری های لفظی چه کسی راست می گوید و حق با چه کسی است از توان ما خارج است،زیرا ما سر صحنه حضور نداشته ایم. Someone discussion whatever they want. کِشیش در مقدمه فیلم عجله به خرج نداده و بعد از دیدن چندین تصویر و نما پی به موقعیت اَدل در مدرسه و خانه می بریم.
البته این اولین بار در تاریخ سینما نیست که چنین سر و صداهایی حول یک فیلم به گوش می رسد،خصوصا وقتی پای بازیگر زن و کارگردان مرد در میان باشد. کارگردانی فیلم هم بدون تردید عالی بود که تونسته بود این عناصر رو خیلی عالی و درخور و بدون نقصی در کنار هم قرار بده و از یک موضوع معمولی چنین فیلم ماندگار و تاثیر گذاری در بیاره. وقتی دو نفر جوون چه 2 تا دختر و چه یه دختر و یه پسر می تونن انقدر راحت عاشق هم باشن و توی خیابون هم رو ببسون و خیلی زود و راحت با هم سکس داشته باشن و از زندگی شون لذت ببرن، چرا که نه؟ ما شرقی ها و به خصوص ایرانی ها در مقایسه با اینها زندگی خیلی غم انگیز و فلاکت باری داریم که همه چیز رو برای خودمون سخت می گیریم و لذتها و شادی های زندگی رو بر خودمون با افکار پوچ حروم کردیم. بابک هستم متولد فروردین 69 فارغ التحصیل مهندسی الکترونیک و قصد مهاجرت برای ادامه تحصیل در آینده نزدیک دارم. او بعدتر در طول فیلم فاش می کند که فیلم های آمریکایی را دوست دارد و به خصوص به فیلم های اسکورسیزی و کوبریک علاقه دارد-اگر چه خود این فیلم طولانی و پر دیالوگ بیش تر از سینمای آلتمِن وام گرفته شده است اَدل بعد از جدایی دردناک از دوست پسرش،با یکی از دوستان پسر هم جنس گرایش به میکده می رود و در آن جا دختری جوان و زیبا با موهای کوتاه و آبی رنگ را می بیند که قبلا هم او را در خیابان دیده است،نام این دختر اِما سیدو و دانشجوی هنر است. این مسئله از دید دوستان او ناخوشایند است به همین خاطر او تصمیم می گیرد با پسری دوست شود و کاری در این مورد انجام دهد،اما او رابطه ایجاد شده را رضایت بخش نمی بیند و آن را پایان می دهد. خط داستانی فیلم حسی باز و نیمه تمام دارد،البته این حس می تواند تنها به این دلیل باشد که نسخه ای که در کن نمایش داده شد هنوز تیتراژ پایانی نداشت.
چقدر این صحنه رقص Adel زیبا و طبیعی و واقعی در اومده بود. فیلم در مورد جوانی و عاشق شدن است،در مورد کشف های مهیج و دل شکسته شدن در کشور و دنیایی است که به سرعت در حال تغییر هستند. این اتفاق منجر به دوستی و سپس یک رابطه عاشقانه پر حرارت می شود. با عنایت به اینکه سایت «مجله ایرانی» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است. فیلم مخاطب را از مرزهای شهوت فراتر می برد و به هم ذات پنداری با شخصیت فیلم می رساند.
بسیار با ظرافت کار کرده بود و خیلی جزئیات رو خوب و با تمرکز در اورده بود. Brown hair slicked back, glasses that are great for his face, hazel eyes and the most wonderful lips I've seen. به زودی آن ها وارد رابطه ای به شدت رنگی می شوند. فیلم در کل خیلی حرفه ای و اثر گذار بود و دو عنصر درجه یکش، فیلم برداری و بازیگر نقش اولش بودند. I'd never reject you ', I have faith that He smiles at me, biting his lip. همانطور که جنگ داخلی بین آن ها شدت می گیرد، یک دشمن قدیمی بعد از هزار سال دوباره سر بلند می کند و همگی آن ها را به نابودی تهدید می کند. داستان انیمیشن سریالی The simpsons سیمپسون ها درباره مردمان شهری به نام اسپرینگ فیلد است که به غیر از چند نفرشان بقیه همه زرد رنگ و در هر دستشان دارای 4 انگشت هستند.
توجه: مطلب «دانلود فیلم Blue Is the. کِشیش جایزه نخل طلا را در حالی دریافت کرد دو بازیگر جوان فیلم یعنی لِئا سیدو و اَدل اِکسارشاپِلِس او را همراهی می کردند و بعد از دریافت جایزه هم مطابق رسم معمول همان در آغوش کشیدن ها و بوسیدن ها به چشم می خورد. بعد از نمایش فیلم در کن،در مورد صحنه های جنسی فیلم بسیار نوشته شد و این به خصوص به انتقاد اصلی بسیاری از منتقدین به ویژه زنان تبدیل شد که این صحنه ها را بی مورد و هدف آن ها را سود جویی می دانستند. I'm having black coffee, he's creating a cappuccino. با مخاطب روراست بود و به شعور مخاطب توهین نمی کرد و در عین همه اینها لحظات خیلی خوشی رو برای بیننده تهیه کرد.
چندی می گذرد و آن دو یک دیگر را اتفاقی در کلوپی ملاقات و سر صحبت را باز می کنند. سپس بازیگران فیلم به خصوص سیدو از کِشیش بابت روش های خسته کننده فیلم سازی اش انتقاد کردند. اَدل اِکسارشاپِلِس دختری ۱۷ ساله و دبیرستانی در شهر لیِل است،او دانش آموزی باهوش و ایده آل گرا و شیفته ادبیات انگلیسی و فرانسه است که دوست دارد در آینده معلم شود. تا اینکه تعدادی از آدم ها به آنجا می روند و درخت آن ها را قطع کرده و به لس آنجلس منتقل می کنند. فیلمی که روابط بین آدماش بسیار واقع گرایانه باشه و مثل بعضی فیلمها ساده لوحانه و احمقانه نباشه این فیلم یه فیلم بسیار صادق و حقیقت گو بود. این دقیقا همان غذایی است که اَدل در اولین نمایشگاه هنر اِما سرو می کند که این نشان دهنده ذات و موقعیت مطیعانه او در این رابطه دو طرفه است. نمی توانم جسیکا چستین یا اَن هاتاوِی را در حال بازی همین نماها با همین کیفیتی که اَدل اِکسارشاپِلِس ارائه داده تصور کنم.